وقتی خداوند خرد را آفرید، به وی فرمود، << بیا>> . پس آمد.
آن گاه فرمود : << من کیستم و تو کیستی؟>> گفت: من، منم و تو تو یی!
آن گاه [ خداوند] به وی فرمود: << پشت کن >>. او پشت کرد.
آن گاه به وی فرمود: << من کیستم و تو کیستی؟>> گفت: من بنده خوارم و تو پروردگار بزرگ هستی.
وقتی عقل در مقابل نور قرار می گیرد، احساس می کند که خود چیزی است.
نمی داند که او آینه دار نور حق تعالی است و خود چیزی ندارد و لذا می گوید:
من ، منم و تو ، تویی! ؛ اما وقتی پشت کرد، در تاریکی محض قرار می گیرد و می فهمد که هیچ ندارد.
مثل آینه ای که وقتی روبروست ، نمی داند که آنچه دارد از خودش نیست.
زمزم عرفان ( محمد ری شهری)
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :